:) غرغرهای یک کودک

الهی و ربی من لی غیرک

:) غرغرهای یک کودک

الهی و ربی من لی غیرک

بایگانی

۲۳ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

به قول آرش، ۲۹ دی ماه هم رسید

هوا به شدت سرد شده. یه قسمتی رو داشتم پیاده میومدم تا محل کار

انقدر سرد بود که احساس کردم قلبم رو گرفتن و دارن فشار میدن

احساس کردم دارم پس میوفتم. انگار که داشتم خفه میشدم.

الان بهترم خداروشکر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۰۸:۳۹
...

با بچه های دوره کارشناسی یه قرار دورهمی گذاشتیم

قراره همدیگه رو عصر امروز تو یه رستوران ببینیم

زیاد تمایل ندارم برم

نمیدونم 

فعلا که گفتم میام

امیدوارم بد نگذره بهم :)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۷ ، ۱۶:۳۵
...

یعنی من عاشق غذاهای محمد بوراک شدم

یک بار باید برم ترکیه دستپختش رو بخورم

عجب چیزایی میپزونه 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۷ ، ۱۲:۲۶
...

رفتم بیرون

خریدهامو انجام دادم

هوا خیلی هم عالی بود ^_^

یک گردنبند نقره به همراه یک شال بافت :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۵۵
...
باران میاد
میخوام برم بیرون اما
مامان اجازه نمیده :/
میفرمایند میری زیر بارون مریض میشی
من خرید دارم آخه :|
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۱۶:۳۷
...

امشب، عجیب استرس دارم

علتش رو نمیدونم

شبتون آرام مردم ایران :)

برام دعا کنید لطفا.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۰۲:۱۰
...

بشنوید ...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۷ ، ۰۰:۱۹
...

در راه بازگشت میباشم

با دوست رفتم بی دوست دارم برمیگردم. وی موند منزل اقوام

آقا رفیق نیمه راه نباشید.! 

حمید هیراد داره میخونه. نمیدونم چرا انقدر رو مخمه.

کاش ساکتش میکردن. دلم سکوت میخواد.

اولین سفر دور و دراز با اتوبوس را تجربه میکنم

زنده برسم مقصد صلوات .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۷ ، ۱۵:۲۰
...

فردا عصر

پیش به سوی تهران :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۰
...

اومدم یه چیزی بنویسم

دیدم دکترسین وبلاگش رو آپ کرده

رفتم به خوندنش سرگرم شدم اصلا یادم رفت برای چی اومده بودم

خخخخ! باحال بود پستت دکترسین دمت گرم :)

توصیه هات مستدام.


یه بارون قشنگی داره میاد. کلی روز خوش و لذتبخشی

شده. عاشق امروز شدم. 

بگذار بوی ناب تو مرا مست کند.بارااااان ^_^

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۷ ، ۱۳:۳۳
...