لازمه بگم خوابم نبرد؟! خخخخ
داشتم تلاش میکردم بخوابم
چشم هام رو بسته بودم و زور میزدم که مغزم رو پاک کنم از هجوم
افکار مختلف. و آنچه رو مخم مدام رژه میرفت!
اعصابم رو بهم ریخته بود اما انگار راهش رو گم کرده بود و خیال تکان خوردن
نداشت.
وقتی شکست رو پذیرفتم ؛ چشم هام رو باز کردم
به پهلوی چپ چرخیدم
گوشی رو به دست گرفتم و نت رو روشن کردم!
ابتدا اینجا و مرحله ی بعد بازی منچرز!
دلم میخواست امشب زود بخوابم!
زهی خیال باطل .