:) غرغرهای یک کودک

الهی و ربی من لی غیرک

:) غرغرهای یک کودک

الهی و ربی من لی غیرک

بایگانی

رفتم بیرون

خریدهامو انجام دادم

هوا خیلی هم عالی بود ^_^

یک گردنبند نقره به همراه یک شال بافت :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۵۵
...
باران میاد
میخوام برم بیرون اما
مامان اجازه نمیده :/
میفرمایند میری زیر بارون مریض میشی
من خرید دارم آخه :|
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۱۶:۳۷
...

امشب، عجیب استرس دارم

علتش رو نمیدونم

شبتون آرام مردم ایران :)

برام دعا کنید لطفا.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۰۲:۱۰
...

بشنوید ...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۷ ، ۰۰:۱۹
...

در راه بازگشت میباشم

با دوست رفتم بی دوست دارم برمیگردم. وی موند منزل اقوام

آقا رفیق نیمه راه نباشید.! 

حمید هیراد داره میخونه. نمیدونم چرا انقدر رو مخمه.

کاش ساکتش میکردن. دلم سکوت میخواد.

اولین سفر دور و دراز با اتوبوس را تجربه میکنم

زنده برسم مقصد صلوات .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۷ ، ۱۵:۲۰
...

فردا عصر

پیش به سوی تهران :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۰
...

اومدم یه چیزی بنویسم

دیدم دکترسین وبلاگش رو آپ کرده

رفتم به خوندنش سرگرم شدم اصلا یادم رفت برای چی اومده بودم

خخخخ! باحال بود پستت دکترسین دمت گرم :)

توصیه هات مستدام.


یه بارون قشنگی داره میاد. کلی روز خوش و لذتبخشی

شده. عاشق امروز شدم. 

بگذار بوی ناب تو مرا مست کند.بارااااان ^_^

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۷ ، ۱۳:۳۳
...

یک آهنگ میزارم بشنوید

شنیدم دوست داشتم 

بشنوید :)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۷ ، ۲۰:۴۱
...

باز دوباره شب شد

من هنوز بیدارم

ای کاش میخوابیدم

تو رو خواب میدیدم


#بی مخاطب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۷ ، ۰۲:۲۱
...

چقدر الان خسته ام

صبح زود سر کار رفتم .. زودتر اومدم خونه و فقط وسایل کیفم رو خالی کردم

و فرم هام رو برداشتم رفتم دانشگاه. به همین سرعت.. روی هم

۳ دقیقه نشد... به خاطر اینکه عجله داشتم اسنپ گرفتم

راننده مذکور ظرف ۵ دقیقه رسید... سوار شدم

پراید سفید

سلام آبجی :)

به شدت تند میرفت... چنان ویراژ میداد بین ماشین ها

باوجود اینکه منم عجله داشتم اما راضی به این همه

سرعت نبودم:/

اخرای مسیر راننده گفت ببخشید آبجی من یه کم تند میرم

گفتم یه کم نه، خیلی تند میری ....

....

باقی مکالمات رو خستم نمیتونم تایپ کنم

اصلش این بود که سالم و زنده رسوند مقصد ما را.

امروز همش بدو بدو بود.

انقدررر خوابم میاد :/


.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۴۲
...