:) غرغرهای یک کودک

الهی و ربی من لی غیرک

:) غرغرهای یک کودک

الهی و ربی من لی غیرک

بایگانی

انقدر یه جور بدی ام که دلم میخواد گریه کنم

یه جور بد یعنی گرممه، معده ام سرجاش نیست،خوابم میاد و خسته ام

کلافه ام و ایضا تاکید میکنم گرممه

سر درد هم دارم، اینو داشتم جا مینداختم.خخخخ

دلم خواب میخواد خو! :/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۴۴
...

آمدم همراه زن داداش سونوگرافی

بر خلاف تصور همگی، بچه دختر است ^_^

ان شاءالله قدمش خیر و برکت :)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۳۵
...

داره بارون میاد

چندوقته کتاب  نخوندم

چقدر کتاب نخونده دارم

باید شروع کنم کتاب خوندن

هوس خرید کتاب دارم

فقط کمی باید فکرم آزاد و خلوت بشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۴۶
...

از همه چیز جالب تر در این اوضاع فیلترینگ تلگرام

پیوستن برخی افراد به تلگرام است

ملت دارن میگردن دنبال پیام رسان ایرانی

اونوقت یه تعدادی تازه میان... میشه مگه؟ چجوری؟؟

عموزاده اندکی پیش به جمع تلگرام پیوست.

عجبا!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۵۰
...

دستاورد مهمونی دیشب:

فهمیدم هنوز هم میشه تلگرام داشت ، تلگرام داشتن فیلترشکن میخواد

اما نه هر فیلترشکنی.

و من الان تلگرام دارم ^_^

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۰۶
...

برات بگم  روزی که گذشت اصلا روز خوبی نبود برام...

دستم برای دوست جونی رو شد 

چیزی که اصلا دلم نمیخواست پیش بیاد.

نمیدونم ... شاید این اتفاق باعث بشه از  فشارهاش کم بشه


* دلم برات تنگ شده!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۰۲
...

به زن عمو میگم دیروز رفتم دیدن ترنم ( نوه خاله )

* ترنم یه دختر خیلی خیلی ناز یک ساله است که تازه راه افتاده . عشق منه قربونش برم :))

من : دیروز که از سرکار برگشتم حالم خیلی بد بود دوتا قرص خوردم

 ( دیگه وقتی من دوتا قرص بخورم این یعنی چقددددددر اوضاعم وخیم بوده . خخخخخخخ ) که

 سرحال بشم برم پیش ترنم ببینمش. آخه خیلی دوستش دارم ^__^

زن عمو : تو کیو دوست نداری ؟ همه رو میبینم دوست داری . خخخخخ یه کم هم منو دوست داشته باش.


بعد به این فکر کردم که من تا چندی پیش چقدر همه رو دوست داشتم و عاشق مردم بودم

ولی حالا نه . اون ادم سابق نیستم . از کسی دلخور بشم از چشمم میوفته

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۰۷
...

امروز باید میرفتم جواب آزمایش مامان رو میاوردم و همچنین یک شارژر

برای گوشیش میخریدم. از اونجایی که زن عمو چندبار بهم گفته بود 

......

حوصلم نکشید باقیشو بنویسم .پاک کردم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۲۹
...

خب ظاهرا هنوز بیدارم

ساعت ۱۲ اماده شدم برای خوابیدن که دوست جونی زنگ زد

گفت چرا بیحالی؟گفتم نه خوبم ( زیادم حال جسمیم خوب نبود)

پرسید میخواستی بخوابی؟ گفتم آره :)

گفت خووووووششش به حالت :/

و من بعد از گذشت ۳ ساعت هنوز بیدارم :|

خوابم نمیبره ... 

۶صبح چطور قراره بیدار بشم خدا میدونه :(

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۴۹
...

خب یه کم حرف بزنیم ...

الان یه کوچولو با پری بحثی پیش اومد که در نهایت به قلب درد

من منجر شد چون کمی عصبی شدم.

عیدتون مبارک. 

صبح زلزله بوده کهکیلوییه یاسوج اون ورا ۵ ریشتر

عروسی دیشب خیلی خوش گذشت.فقط یه صحنه ها و یک سری

اتفاقات باعث شد اعصابم خورد بشه و حالم گرفته بشه.

 خیلی از ما ادم ها حیا رو فراموش کردیم. 

نمیفهمیم تو مراسم عروسی که عروس خانم خوشگل و ماه شده

تنها شبی که از همیشه زیباتر میشه و دلبرتر میشه، وقتش نیست

با اهنگ عروس دوماد و ببوس یالا و بالعکس ... تو جمعی که

کلی جوان و پسرمجرد ریخته ، عروس و داماد محترم  هی هم 

رو ببوسید اون وسط . میخواین ببوسید ببوسید ولی قبلش

اقایون رو بفرستین بیرون.

کلیپ کوفتی لب بوسی میزارین پسرمجرد ببینه؟ 

 کلیپ دوست داری تو عروسیت باشه بزار اشکال نداره، اما قبلش

این جماعت مرد رو بفرست بیرون.

چقدر چشم دریده شدیم ماها! 

توشب میلاد حضرت مهدی.

وای برما واقعا... 

خدایا ادم کن ما را  و به راه راست هدایت کن

اولیشم خودم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۰۸
...